بی تابو بی قرار توام


گرچه از شش جهت دچار توام

باز بیتاب و بی قرار توام

 

از تو هیچم سر فراغت نیست

هرچه آیینه ای غبار توام

 

ادب بندگی می آموزم

جلوه های خدای دار توام

 

تا در آغوش مرگ می لغزم

زنده می دارد انتظار توام

 

می  فروشت حرام کرده به من

از ازل تا ابد خمار توام

 

اولین جلوه ی جنون منی

آخرین فرصت قمار توام

 

بوی زنجیر در مشام منی

نام گل بر لب بهار توام

 

کی وصال اختیار خواهی کرد

ای که مجبور اختیار توام

 

تقدیم به نازنینم فروغ